- تیماردار
- غمخوار، پرستار خدمتکار
معنی تیماردار - جستجوی لغت در جدول جو
- تیماردار
- غمخوار، پرستار، خدمتکار
- تیماردار
- غم خوار، پرستار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غمخواری، پرستاری خدمتکاری
غم خواری، پرستاری، توجه و سرپرستی
کسی که در خانه از بیمار پرستای کند
پرستاری
کسی که در خانه بیمار دارد یا از بیمار پرستاری می کند
کسی که بیمار دارد، آنکه از بیمار مواظبت کند پرستار
بخشی از اداره شهری که در آن بیماران تهیدست را مداوا کنندپست امدادی
غم خوردن تعهد کردن مواظبت، خدمت پرستاری
غمخوار، پرستار
بیمار داشتن، پرستاری و مواظبت از بیمار
غم خوار، پرستار
پرستار، غمخوار
حسابدار، محاسب