معنی آماردار - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آماردار
آهاردار
- آهاردار
- جامه یا پارچه ای که به آن آهار زده باشند، دارای آهار
فرهنگ فارسی عمید
آهاردار
- آهاردار
- آهارزده، آهارکرده: کاغذ آهاردار، چلوار آهاردار
لغت نامه دهخدا
خماردار
- خماردار
- صاحب خمار. آنکه خمار دارد. آنکه مقنعه دارد
لغت نامه دهخدا