- تکنع
- درآویختن
معنی تکنع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کار تباه، لنگ دست
لنگدست، کار تباه
زشتکاری، تاراج، پارگی جامه
آراستن خویش، خود آرایی کردن
قناعت کردن، قناعت نمودن
برگردیدن و عدول کردن از چیزی
بر نام یابی (برنام لقب کنیه)
گرد گیری
تاژ نشینی
آشیانه مرغ خانگی لانه مرغ
پایچه شویی پاد یابگی (پادیابه وضو)
استواری و قوی شدن، باز ایستادن، چیره شدن برآن
قوی شدن، استوار شدن، چیره شدن، بازایستادن
خودآرایی کردن، خود را به حالتی متکلفانه وانمود کردن، ظاهرسازی کردن
لانۀ مرغ خانگی، لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، پتواز، آشیانه، پیواز، وکر، پدواز، وکنت، آشیان، کابک، کابوک، بتواز، آشانه
بایسته، در ترنجیده: پیرمرد