- تکسیف
- پاره پاره کردن
معنی تکسیف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مانده گردانیدن
ریخت گرفتن نیک بریدن نیک بریدنقطعه قطعه کردن، کیفیتی معلوم قرار دادن برای شی، جمع تکییفات
سطبر گردانیدن
چیزی را از کسی خواستن که در آن رنج باشد، کسی را در رنج انداختن
آشکار کردن
نیک شکستن، بسیار شکستن
شکستن، درهم شکستن، شکاندن
کاری دشوار به عهدۀ کسی گذاشتن، فرمان به کاری سخت و پرمشقت دادن، وظیفه و امری که به عهدۀ شخص است و باید انجام بدهد
چونی دانی، سرخوشی، آکناکی، چونی پذیری دانستن چگونگی شناختن کیفیت چیز، کیف بردن نشاه گرفتن (از خوشیها و مخدرات)، عیب ناک کردن، کیفیت پذیری، جمع تکیفات
شناختن کیفیت چیزی