معنی تکیف - فرهنگ فارسی معین
معنی تکیف
- تکیف((تَ کَ یُّ))
- لذت بردن، صفت و حالتی به خود گرفتن، عیبناک شدن، شناختن کیفیت چیزی
تصویر تکیف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تکیف
تکیف
- تکیف
- چونی دانی، سرخوشی، آکناکی، چونی پذیری دانستن چگونگی شناختن کیفیت چیز، کیف بردن نشاه گرفتن (از خوشیها و مخدرات)، عیب ناک کردن، کیفیت پذیری، جمع تکیفات
فرهنگ لغت هوشیار
تکیف
- تکیف
- عیبناک کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). تنقص. (اقرب الموارد) ، چگونگی دانستن. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
اتصالی بی تکیف بی قیاس
هست رب الناس را با جان ناس.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تکیف
- تکیف
- منحوت از کیف، چگونگی بخود گرفتن. بکیفیتی درآمدن. رجوع به کیف و کیفیت و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا