جدول جو
جدول جو

معنی تکانده - جستجوی لغت در جدول جو

تکانده
حرکت داده جنبانده
تصویری از تکانده
تصویر تکانده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکانیده
تصویر تکانیده
حرکت داده جنبانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاننده
تصویر تکاننده
حرکت دهنده جنباننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاندن
تصویر تکاندن
تکان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تپانده
تصویر تپانده
فرو برده، داخل شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاننده
تصویر تکاننده
کسی که چیزی را تکان بدهد، جنباننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکاندن
تصویر تکاندن
حرکت دادن چیزی در جای خود مانند جنباندن درخت، تکان دادن، جنباندن، به حرکت درآوردن چیزی به طور ناگهانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکانیده
تصویر تکانیده
((تَ دِ))
تکانده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکاننده
تصویر تکاننده
((تَ نَ دِ))
حرکت دهنده، جنباننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکاندن
تصویر تکاندن
((تَ دَ))
حرکت دادن، جنباندن، تکانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکانیده
تصویر تکانیده
تکان داده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکانه
تصویر تکانه
شوک، ضربه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوانده
تصویر خوانده
مدعی علیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آکننده
تصویر آکننده
آنکه آکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکانچه
تصویر دکانچه
کرپک کیوسک تخته نیمکت دو کانچه سکوی سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکنده
تصویر ترکنده
منفجره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رسانده
تصویر رسانده
انتقال داده، اتصال داده شده، الحاق شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکانیه
تصویر رکانیه
استوانی، آرمیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهانده
تصویر رهانده
نجات داده شده خلاص کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیانچه
تصویر تیانچه
پاتیل کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جکرنده
تصویر جکرنده
لاتینی ژاله دار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهانده
تصویر جهانده
بجستن واداشته پرش داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلانده
تصویر خلانده
فرو کرده (سوزن خار و مانند آن در چیزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمانده
تصویر خمانده
خم شده کج گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
قرائت شده مطالعه شده، دعوت شده بمهمانی، احضار شده فرا خوانده، مدعی علیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراشنده
تصویر تراشنده
کسی که چیزی را میتراشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترخنده
تصویر ترخنده
طعنه و ظنز و بیهوده و مکر و حیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترهنده
تصویر ترهنده
آراسته و منظم و با طراوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترونده
تصویر ترونده
نو رس (میوه) نو باوه نو بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترابنده
تصویر ترابنده
ترواش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکنده
تصویر ترکنده
آنچه که ترک یابد چیزی که شکاف پیداکند، منفجر شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکاندن
تصویر ترکاندن
ترک دادن تراک دادن شکاف دادن، منفجر کردن انفجار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفنده
تصویر ترفنده
بیهوده محال، تزویر مکر حیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسنده
تصویر ترسنده
کسی که بترسد خایف
فرهنگ لغت هوشیار
حرکت دادن تکان دادن جنباندن، حرکت دادن و افشاندن محتویات چیزی بر زمین
فرهنگ لغت هوشیار