جدول جو
جدول جو

معنی تکاننده

تکاننده((تَ نَ دِ))
حرکت دهنده، جنباننده
تصویری از تکاننده
تصویر تکاننده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تکاننده

چکاننده

چکاننده
کسی یا چیزی یا مایعی را قطره قطره فرو چکاند، آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند
فرهنگ لغت هوشیار

چکاننده

چکاننده
ویژگی کسی که مایعی را چکه چکه در چیزی بریزد، وسیله ای که آب یا مایع دیگر را قطره قطره بچکاند
چکاننده
فرهنگ فارسی عمید

چکاننده

چکاننده
کسی که مایعی را قطره قطره فرو چکاند، آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند
چکاننده
فرهنگ فارسی معین