جدول جو
جدول جو

معنی تَحَدَّثَ - جستجوی لغت در جدول جو

تَحَدَّثَ
گپ زدن، صحبت کردن، پروژه تعریف کردن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تبدیل کردن، تبدیل، واگذار کردن، تغییر یافتن، به دور خود چرخیدن
دیکشنری عربی به فارسی
چالش کردن، چالش
دیکشنری عربی به فارسی
تزلزل کردن، درنگ کردن
دیکشنری عربی به فارسی
گسترده شدن، گسترش
دیکشنری عربی به فارسی
ادامه دادن، پیشرفت، پیشرفت کردن، فرسوده
دیکشنری عربی به فارسی
آلودن، آلودگی
دیکشنری عربی به فارسی
پذیرفتن، تحمّل کردن
دیکشنری عربی به فارسی
تاب برداشتن، او تحریف شده بود
دیکشنری عربی به فارسی
دستکاری کردن، او کنترل را به دست گرفت، قضاوت کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بیقرار بودن، حرکت کنید
دیکشنری عربی به فارسی
ترغیب کردن، او تجمّع کرد
دیکشنری عربی به فارسی
تحکیم کردن، خودش را محکم کرد
دیکشنری عربی به فارسی
سقوط کردن، سقوط
دیکشنری عربی به فارسی
ژست گرفتن، او با انگیزه بود
دیکشنری عربی به فارسی
تأیید کردن، تأیید
دیکشنری عربی به فارسی
مدرن کردن، اتّفاق افتاد، به روز رسانی کردن
دیکشنری عربی به فارسی