معنی تَقَدَّمَ تَقَدَّمَ ادامه دادن، پیشرفت، پیشرفت کردن، فرسوده اِدامِه دادَن، پیشرَفت، پیشرَفت کَردَن، فَرسودِه دیکشنری عربی به فارسی