جدول جو
جدول جو

معنی تَحَوَّلَ

تَحَوَّلَ
تبدیل کردن، تبدیل، واگذار کردن، تغییر یافتن، به دور خود چرخیدن
دیکشنری عربی به فارسی

واژه‌های مرتبط با تَحَوَّلَ

تَجَوَّلَ

تَجَوَّلَ
پَرسِه زَدَن، سَرگَردان، پیادِه رَویِ طولانی کَردَن، سَرگَردان شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی

تَحَكَّمَ

تَحَكَّمَ
دَستکاری کَردَن، او کُنتُرُل را بِه دَست گِرِفت، قِضاوَت کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی