- تَجمِيع
- تجمیع، برای جمع آوری، مجموعه، بارور سازی، ادغام
معنی تَجمِيع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اشاره، سفالگری
تخریب
نوسازی، ترمیم
نرمال سازی، عادّی سازی
عموم گرایی، تعمیم
نیزه زدن، ماژول
تشویق، برای تشویق
رسمی سازی، قانون گذاری، قانونی سازی، قانونی شدن
تشعشع، تابش
صنعتی سازی، تولید
تعالی، تجلیل
زیبایی شناسی، زیباسازی، فریبندگی
انتشار، توزیع
گسترش
اشاره مبهم، اشاره
تخمیر
تخمین، حدس بزن، گمانه زنی
تصرّف اجباری، ملّی شدن
تامین، بیمه، بیمه گذاری
بازسازی، تجدید
جنایت سازی، جرم انگاری، رد صلاحیّت، غیرقانونی سازی
جامدسازی، انجماد
شهابی، اجساد