جدول جو
جدول جو

معنی تَاجِر - جستجوی لغت در جدول جو

تَاجِر
تاجر
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سپاسگزار، متشکّرم
دیکشنری عربی به فارسی
ظاهری، آشکار، قابل مشاهده، ظاهر
دیکشنری عربی به فارسی
بافته شده
دیکشنری عربی به فارسی
پروازان، پرنده
دیکشنری عربی به فارسی
بیدار، مراقب
دیکشنری عربی به فارسی
بدبین، طعنه آمیز، طنزآمیز، تمسخرآمیز، طعن آمیز، طنز نویس، توهین آمیز، تحقیرآمیز، مسخره آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
افسونگر، جادوگر، جذّاب، شعبده باز
دیکشنری عربی به فارسی
بی فایده، درمانده، بی دفاع، شل، لنگ لنگان، بی قدرت، بی پول، ناتوان
دیکشنری عربی به فارسی
بازدیدکننده
دیکشنری عربی به فارسی
رونق، درخشان، راغب
دیکشنری عربی به فارسی
زورآور، فاتح، سرکوبگر، غلبه آور
دیکشنری عربی به فارسی
توانا، قادر، رهبری کردن
دیکشنری عربی به فارسی
استادانه، ماهر
دیکشنری عربی به فارسی
خودستا، دیوانه
دیکشنری عربی به فارسی
عرضی، گذرا
دیکشنری عربی به فارسی
بی ادب، بداخلاق، شرور
دیکشنری عربی به فارسی
بی معنی، ناچیز، بی اهمیّت، جزئی
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی
همه جا حاضر، حاضر
دیکشنری عربی به فارسی
بازگشتی، برگشت
دیکشنری عربی به فارسی
یادآور، به یاد داشته باشید
دیکشنری عربی به فارسی
سرگردان، گمشده
دیکشنری عربی به فارسی
دنباله دار، بعدی
دیکشنری عربی به فارسی
وابسته، ادامه داد، شاگرد، زیر دست
دیکشنری عربی به فارسی
جنگل کاری
دیکشنری عربی به فارسی
استبدادی، ناعادلانه
دیکشنری عربی به فارسی
شایسته، ناسپاس
دیکشنری عربی به فارسی
سوت زدن، خس خس سینه
دیکشنری عربی به فارسی
عمیق، سیب
دیکشنری عربی به فارسی