یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه. (از بیان الادیان از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به ابومعاذ تومنی از مردم تومن که گویا قریه ای است از قرای مصر. رجوع به معجم البلدان و الانساب سمعانی شود
یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه. (از بیان الادیان از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). منسوب به ابومعاذ تومنی از مردم تومن که گویا قریه ای است از قرای مصر. رجوع به معجم البلدان و الانساب سمعانی شود
تروند. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). میوۀ نورس و نوباوه. (ناظم الاطباء) : تروندۀ پالیز جان هر گاو و خر را کی رسد زان میوه های نادره زیرک دل و گربز خورد. مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر ج 2 ص 4). میوۀ شیرین بکام دوستان زان تازه شاخ از پی تلخی عیش دشمنان آمد پدید زان چنان آزاده شاخی این چنین ترونده ای هم ز بخت خسرو خسرونشان آمد پدید. ابن یمین (از فرهنگ جهانگیری). ، مکر و حیله و دروغ و فریب. (ناظم الاطباء) ، تجدد و نورسیدگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تروند شود
تروند. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). میوۀ نورس و نوباوه. (ناظم الاطباء) : تروندۀ پالیز جان هر گاو و خر را کی رسد زان میوه های نادره زیرک دل و گربز خورد. مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر ج 2 ص 4). میوۀ شیرین بکام دوستان زان تازه شاخ از پی تلخی عیش دشمنان آمد پدید زان چنان آزاده شاخی این چنین ترونده ای هم ز بخت خسرو خسرونشان آمد پدید. ابن یمین (از فرهنگ جهانگیری). ، مکر و حیله و دروغ و فریب. (ناظم الاطباء) ، تجدد و نورسیدگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تروند شود
بمعنی تندیس است که تمثال و صورت و مانند و غیره باشد. (برهان). پیکر و تصویر و تمثال. (ناظم الاطباء). صورت که پیکر نیز گویندش. (شرفنامۀ منیری). بمعنی تندس است. (فرهنگ جهانگیری) : بیاراست آن را به مه پیکران به اشکال تندیسۀ بیکران. معروفی (از فرهنگ جهانگیری). رجوع به تندیس شود
بمعنی تندیس است که تمثال و صورت و مانند و غیره باشد. (برهان). پیکر و تصویر و تمثال. (ناظم الاطباء). صورت که پیکر نیز گویندش. (شرفنامۀ منیری). بمعنی تندس است. (فرهنگ جهانگیری) : بیاراست آن را به مه پیکران به اشکال تندیسۀ بیکران. معروفی (از فرهنگ جهانگیری). رجوع به تندیس شود
اسم دیگر شیعۀ آل عباس یا عباسیه است که امامت را بارث بعد از رسول الله حق فرزندان عباس عم آن حضرت میدانستند و ایشان اصحاب عبدالله راوندی می باشند و باید دانست که این فرقه بهیچوجه به ابن راوندی مشهور نسبتی ندارند. از راوندیه جماعتی نیز به الوهیت منصور خلیفه عقیده داشتند. و همین جماعت هستند که سرانجام بنی عباس یعنی فرزندان محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب را بخلافت رساندند. این فرقه از بقایای کیسانیه هستند که بعد از فوت ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه در سال 98 هجری قمری با محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بیعت کردند. راوندیه در ولایات مختلف مخصوصاً بلاد شرق اسلامی نفوذ فوق العاده یافته آن بآن انتظار سرنگون شدن دولت اموی را داشتند و چون گمان ایشان این بود که با انجام سدۀ اول دولت امویان نیز باید سپری شود و پس از صد سال حق به حقدار برسد، در سال 101 نمایندگانی پیش محمد بن علی که لقب امام اختیار کرده و در قریۀ خمیمه از قراء شام ساکن بود فرستادند و با او بامامت و خلافت بیعت کردند، محمد امام نیز بزودی مبلغینی بعراق و خراسان فرستاد تا زشتی اعمال بنی امیه را بر مردم بفهمانند و آنان را بطرف بنی عباس بخوانند. در عهد او و پسرش ابراهیم امام دعات راوندی همه جا مخصوصاً در عراق و خراسان بفعالیت ضد اموی پرداختند و پس از مرگ محمد بن علی امام (124 هجری قمری) جامه های خود را سیاه کرده باسم مسوده معروف شدند. این جماعت که اکثرشان از دهقانان خراسان و نجیب زادگان ایرانی بودند بدستیاری ابومسلم خراسانی و ابوسلمه حفص بن سلیمان خلال همدانی سرانجام دولت اموی را در سال 132 هجری قمری برانداختند و در وقعۀ زاب غلبۀ عنصر ایرانی را بر عرب ثابت و افتتاح دورۀ جدیدی را در تاریخ خلافت و تمدن اسلامی اعلان کردند. فرقۀ بومسلمیه که معتقد به امامت ابومسلم خراسانی و حیات جاوید او بودند شعبه ای از راوندیه محسوب میشوند و همچنین بوکوکیه که شعبه ای از بومسلمیه است و نیز بسلمیه یا خلالیه که امامت را بعد از حسنین و محمد بن الحنفیه و... حق ابوسلمه وزیر و صاحب مؤسس خلافت عباسی میدانستند و همچنین رزامیه که شامل مقنعیه و مبیضه (سپیدجامگان) نیز هست و از معتقدان ابومسلم بودند و مسوده که قبلاً اشارتی رفت و هاشمیه که اصحاب ابوهاشم عبدالله بن محمد بن الحنفیه بودند و بعد از او امامت را بآل عباس منتقل میدانسته اند و هریریه که اصحاب ابوهریرۀ راوندی بودند و به امامت عباس، عم حضرت رسول و ابومسلم اعتقاد داشتند همگی از شعب راوندیه محسوب میشوند. (از خاندان نوبختی ص 64 و 65 و 252 و 256 و 259 و 263). و رجوع به فرق ص 46 و 47، مقالات اشعری ص 21، مفاتیح العلوم خوارزمی ص 23، تبصره ص 423، الکامل ابن اثیر وقایع سال 141، الفصل فی الملل والاهواء و النحل ج 4 ص 187، تاریخ اسلام ص 173 و 174، ضحی الاسلام ج 3 ص 221 و 292، مزدیسنا ص 19، حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 272، اعلام المنجد و تاریخ ادبیات تألیف دکتر صورتگر ص 17 شود
اسم دیگر شیعۀ آل عباس یا عباسیه است که امامت را بارث بعد از رسول الله حق فرزندان عباس عم آن حضرت میدانستند و ایشان اصحاب عبدالله راوندی می باشند و باید دانست که این فرقه بهیچوجه به ابن راوندی مشهور نسبتی ندارند. از راوندیه جماعتی نیز به الوهیت منصور خلیفه عقیده داشتند. و همین جماعت هستند که سرانجام بنی عباس یعنی فرزندان محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب را بخلافت رساندند. این فرقه از بقایای کیسانیه هستند که بعد از فوت ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه در سال 98 هجری قمری با محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بیعت کردند. راوندیه در ولایات مختلف مخصوصاً بلاد شرق اسلامی نفوذ فوق العاده یافته آن بآن انتظار سرنگون شدن دولت اموی را داشتند و چون گمان ایشان این بود که با انجام سدۀ اول دولت امویان نیز باید سپری شود و پس از صد سال حق به حقدار برسد، در سال 101 نمایندگانی پیش محمد بن علی که لقب امام اختیار کرده و در قریۀ خمیمه از قراء شام ساکن بود فرستادند و با او بامامت و خلافت بیعت کردند، محمد امام نیز بزودی مبلغینی بعراق و خراسان فرستاد تا زشتی اعمال بنی امیه را بر مردم بفهمانند و آنان را بطرف بنی عباس بخوانند. در عهد او و پسرش ابراهیم امام دعات راوندی همه جا مخصوصاً در عراق و خراسان بفعالیت ضد اموی پرداختند و پس از مرگ محمد بن علی امام (124 هجری قمری) جامه های خود را سیاه کرده باسم مسوده معروف شدند. این جماعت که اکثرشان از دهقانان خراسان و نجیب زادگان ایرانی بودند بدستیاری ابومسلم خراسانی و ابوسلمه حفص بن سلیمان خلال همدانی سرانجام دولت اموی را در سال 132 هجری قمری برانداختند و در وقعۀ زاب غلبۀ عنصر ایرانی را بر عرب ثابت و افتتاح دورۀ جدیدی را در تاریخ خلافت و تمدن اسلامی اعلان کردند. فرقۀ بومسلمیه که معتقد به امامت ابومسلم خراسانی و حیات جاوید او بودند شعبه ای از راوندیه محسوب میشوند و همچنین بوکوکیه که شعبه ای از بومسلمیه است و نیز بسلمیه یا خلالیه که امامت را بعد از حسنین و محمد بن الحنفیه و... حق ابوسلمه وزیر و صاحب مؤسس خلافت عباسی میدانستند و همچنین رزامیه که شامل مقنعیه و مبیضه (سپیدجامگان) نیز هست و از معتقدان ابومسلم بودند و مسوده که قبلاً اشارتی رفت و هاشمیه که اصحاب ابوهاشم عبدالله بن محمد بن الحنفیه بودند و بعد از او امامت را بآل عباس منتقل میدانسته اند و هریریه که اصحاب ابوهریرۀ راوندی بودند و به امامت عباس، عم حضرت رسول و ابومسلم اعتقاد داشتند همگی از شعب راوندیه محسوب میشوند. (از خاندان نوبختی ص 64 و 65 و 252 و 256 و 259 و 263). و رجوع به فرق ص 46 و 47، مقالات اشعری ص 21، مفاتیح العلوم خوارزمی ص 23، تبصره ص 423، الکامل ابن اثیر وقایع سال 141، الفصل فی الملل والاهواء و النحل ج 4 ص 187، تاریخ اسلام ص 173 و 174، ضحی الاسلام ج 3 ص 221 و 292، مزدیسنا ص 19، حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 272، اعلام المنجد و تاریخ ادبیات تألیف دکتر صورتگر ص 17 شود
فرقه ای از مسلمین یاران یونس که دین را معرفت خدای و عشق بر خدای دانند. (یادداشت مؤلف). یاران یونس شمری هستند که گویند ایمان عبارت است از شناسایی حق و فروتنی مر او را و دوستی او از صمیم قلب. پس کسی که این صفات در او جمع باشد مؤمن است و با آن صفات ترک طاعات و ارتکاب معاصی به صاحب آن صفات زیانی نرساند و در قیامت کیفر نبیند و نیز گویند: ابلیس خداشناس بود و به واسطۀ استکبار و ترک خضوع کافر شد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) فرقه ای است منسوب به یونس بن عبدالرحمان قمی و از اصحاب وی. (از تعریفات جرجانی). گروهی از غلات شیعه اصحاب یونس بن عبدالرحمان می باشند. می گویند: خدای تعالی بر عرش است و حامل عرش فرشتگانند و خدای خود نیرومندتر از فرشتگان است، معذلک فرشتگان حامل اویند، مانند کلنگ که با آنکه نیرومندتر از آدمی است مردی او را بر دوش گیرد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). فرقه ای از شیعه اصحاب ابومحمد یونس بن عبدالرحمان قمی از متکلمین امامیه هستندو این فرقه را نباید با یونسیه از فرق برجستۀ اصحاب یونس شمری اشتباه کرد. (از خاندان نوبختی ص 267)
فرقه ای از مسلمین یاران یونس که دین را معرفت خدای و عشق بر خدای دانند. (یادداشت مؤلف). یاران یونس شمری هستند که گویند ایمان عبارت است از شناسایی حق و فروتنی مر او را و دوستی او از صمیم قلب. پس کسی که این صفات در او جمع باشد مؤمن است و با آن صفات ترک طاعات و ارتکاب معاصی به صاحب آن صفات زیانی نرساند و در قیامت کیفر نبیند و نیز گویند: ابلیس خداشناس بود و به واسطۀ استکبار و ترک خضوع کافر شد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) فرقه ای است منسوب به یونس بن عبدالرحمان قمی و از اصحاب وی. (از تعریفات جرجانی). گروهی از غُلات شیعه اصحاب یونس بن عبدالرحمان می باشند. می گویند: خدای تعالی بر عرش است و حامل عرش فرشتگانند و خدای خود نیرومندتر از فرشتگان است، معذلک فرشتگان حامل اویند، مانند کلنگ که با آنکه نیرومندتر از آدمی است مردی او را بر دوش گیرد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). فرقه ای از شیعه اصحاب ابومحمد یونس بن عبدالرحمان قمی از متکلمین امامیه هستندو این فرقه را نباید با یونسیه از فرق برجستۀ اصحاب یونس شمری اشتباه کرد. (از خاندان نوبختی ص 267)
سلسله ای از ملوک طبرستان که نخستین آنان باوندبن شاپوربن کیوس بن قبادبن فیروز بود و آخرین آنان بنام اسپهبد رستم بن شهریار به سال 416 هجری قمری در جنگ با علاءالدوله مقتول شد. ورجوع به چهارمقاله ص 49 و 190 و حبیب السیر چ خیام ج 2ص 418 و 421 و ج 3 ص 335 و 336 و فهرست زامباور شود
سلسله ای از ملوک طبرستان که نخستین آنان باوندبن شاپوربن کیوس بن قبادبن فیروز بود و آخرین آنان بنام اسپهبد رستم بن شهریار به سال 416 هجری قمری در جنگ با علاءالدوله مقتول شد. ورجوع به چهارمقاله ص 49 و 190 و حبیب السیر چ خیام ج 2ص 418 و 421 و ج 3 ص 335 و 336 و فهرست زامباور شود
ادموند. شاعر درام سرای فرانسوی است که به سال 1828 میلادی در لورییرر به دنیا آمد و در سال 1888م. در نولی درگذشت. وی بیش از 40 نمایشنامه نوشت که بهترین آنها را کنت ژاک، کریستیان و فرماندۀ لشکر و چند نمایشنامۀ کمدی دیگر می توان شمرد
ادموند. شاعر درام سرای فرانسوی است که به سال 1828 میلادی در لورییرر به دنیا آمد و در سال 1888م. در نولی درگذشت. وی بیش از 40 نمایشنامه نوشت که بهترین آنها را کنت ژاک، کریستیان و فرماندۀ لشکر و چند نمایشنامۀ کمدی دیگر می توان شمرد