جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ترونده

ترونده

ترونده
میوۀ نارس، نوبر، نوباوه، برای مِثال تروندۀ پالیزجان هر گاو و خر را کی رسد / زآن میوه های نادره زیرک دل و گربز خورد (مولوی۲ - ۲۴۶)
ترونده
فرهنگ فارسی عمید

ترونده

ترونده
تروند. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). میوۀ نورس و نوباوه. (ناظم الاطباء) :
تروندۀ پالیز جان هر گاو و خر را کی رسد
زان میوه های نادره زیرک دل و گربز خورد.
مولوی (کلیات شمس چ فروزانفر ج 2 ص 4).
میوۀ شیرین بکام دوستان زان تازه شاخ
از پی تلخی عیش دشمنان آمد پدید
زان چنان آزاده شاخی این چنین ترونده ای
هم ز بخت خسرو خسرونشان آمد پدید.
ابن یمین (از فرهنگ جهانگیری).
، مکر و حیله و دروغ و فریب. (ناظم الاطباء) ، تجدد و نورسیدگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تروند شود
لغت نامه دهخدا

ترکنده

ترکنده
آنچه که ترک یابد چیزی که شکاف پیداکند، منفجر شونده
ترکنده
فرهنگ لغت هوشیار