جدول جو
جدول جو

معنی توفنده

توفنده
غرنده، ویژگی آنچه یا آنکه بانگ مهیب برآورد
تصویری از توفنده
تصویر توفنده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با توفنده

توفنده

توفنده
از توفیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). غرنده و غوغاکننده. رجوع به توفیدن و توفندگی شود
لغت نامه دهخدا

توزنده

توزنده
جستجو کننده جوینده، حاصل کننده اندوزنده، ادا کننده گزارنده
توزنده
فرهنگ لغت هوشیار

ترفنده

ترفنده
بمعنی ترفند است که دروغ و بیهوده و تزویر و مکر و حیله باشد و به این معنی بجای حرف ثالث، قاف هم بنظر آمده است. (برهان). بیهوده باشد. (اوبهی). همان ترفند مذکور. (شرفنامۀمنیری) (ناظم الاطباء). و رجوع به ترفند و ترقند و ترکند و ترکنده شود، بمعنی ترس و بیم هم هست. (برهان) (ناظم الاطباء) (از شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا