جدول جو
جدول جو

معنی توقیف - جستجوی لغت در جدول جو

توقیف
بازداشت، دستگیری
تصویری از توقیف
تصویر توقیف
فرهنگ واژه فارسی سره
توقیف
ایستانیدن، باز داشتن، نگاهداشتن، ضبط کردن
تصویری از توقیف
تصویر توقیف
فرهنگ لغت هوشیار
توقیف
بازداشت کردن، در جایی وا داشتن، از حرکت بازداشتن، ضبط کردن، واقف گردانیدن
تصویری از توقیف
تصویر توقیف
فرهنگ فارسی عمید
توقیف
((تُ))
بازداشت کردن، ضبط کردن، قضبه کردن، واقف گردانیدن
تصویری از توقیف
تصویر توقیف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تسقیف
تصویر تسقیف
سقف کردن خانه را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویف
تصویر تقویف
دنبال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توظیف
تصویر توظیف
جیره مقرر کرده برای کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
وصف و بیان حال، نشانی دادن، ستایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیه
تصویر توقیه
حفظ نمودن و نگاهداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیع
تصویر توقیع
نشان کردن برنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیر
تصویر توقیر
به شکوه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقید
تصویر توقید
افروختن آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیت
تصویر توقیت
وقت نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثقیف
تصویر تثقیف
راست کردن پروردن بار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
وصف کردن، بیان کردن صفت کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توظیف
تصویر توظیف
به کاری گماردن، جیره مقرر کردن برای کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسقیف
تصویر تسقیف
برای خانه سقف ساختن، کسی را اسقف گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقیع
تصویر توقیع
فرمان، دست خط و طغرای پادشاهان و بزرگان، فرمان، نوشتن چیزی در ذیل نامه یا کتاب، در هنر یکی از خطوط اسلامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقیر
تصویر توقیر
بزرگ داشتن، بزرگ و بردبار شمردن، تعظیم و احترام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقیت
تصویر توقیت
وقت معیّن کردن، برای انجام دادن کاری تعیین وقت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تثقیف
تصویر تثقیف
((تَ))
راست کردن، بار آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقیع
تصویر توقیع
((تُ))
نشان گذاشتن بر چیزی، نوشتن چیزی ذیل کتاب، امضا کردن نامه و فرمان، فرمان شاهی، طغرای شاهی، دستخط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقیر
تصویر توقیر
((تُ))
بزرگ داشتن، تعظیم کردن، بردبار شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقیت
تصویر توقیت
((تُ))
وقت معین کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
((تُ))
وصف کردن، ستودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توصیف
تصویر توصیف
Description
دیکشنری فارسی به انگلیسی