معنی توقیف - فرهنگ فارسی معین
معنی توقیف
- توقیف((تُ))
- بازداشت کردن، ضبط کردن، قضبه کردن، واقف گردانیدن
تصویر توقیف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با توقیف
توقیف
- توقیف
- بازداشت کردن، در جایی وا داشتن، از حرکت بازداشتن، ضبط کردن، واقف گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
توقیف
- توقیف
- بازداشت، جلب، حبس، دستگیر، زندانی، محبوس
متضاد: آزاد، ضبط، بازداشت کردن
متضاد: آزاد کردن، رها ساختن، ضبط کردن، قبضه کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد