معنی توصیف
توصیف
((تُ))
وصف کردن، ستودن
تصویر توصیف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با توصیف
توصیف
توصیف
وصف و بیان حال، نشانی دادن، ستایش
فرهنگ لغت هوشیار
توصیف
توصیف
وصف کردن، بیان کردن صفت کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
توصیف
توصیف
Description
دیکشنری فارسی به انگلیسی
توصیف
توصیف
описание
دیکشنری فارسی به روسی
توصیف
توصیف
Beschreibung
دیکشنری فارسی به آلمانی
توصیف
توصیف
опис
دیکشنری فارسی به اوکراینی
توصیف
توصیف
opis
دیکشنری فارسی به لهستانی
توصیف
توصیف
描述
دیکشنری فارسی به چینی
توصیف
توصیف
descrição
دیکشنری فارسی به پرتغالی