جدول جو
جدول جو

معنی توقف - جستجوی لغت در جدول جو

توقف
بازایستادن، درنگ کردن، ثابت ماندن، اقامت، کنایه از رکود، وقفه
تصویری از توقف
تصویر توقف
فرهنگ فارسی عمید
توقف
درنگ کردن، ایستادن
تصویری از توقف
تصویر توقف
فرهنگ لغت هوشیار
توقف
((تَ وَ قُّ))
ایستادن. درنگ کردن، ثابت ماندن
تصویری از توقف
تصویر توقف
فرهنگ فارسی معین
توقف
ایست، درنگ
تصویری از توقف
تصویر توقف
فرهنگ واژه فارسی سره
توقف
ایست، بند، درنگ، لنگ، مکث، وقفه
متضاد: پویایی، اطراق
متضاد: کوچ، اقامت کردن، ماندن
متضاد: عزیمت کردن، توقف کردن، درنگ کردن
متضاد: حرکت کردن، شتافتن، ایستایی، رکود، سکون، فترت
متضاد: تحرک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
توقف
قف
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به عربی
توقف
Cessation, Discontinuance, Discontinuation
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به انگلیسی
توقف
cessation, interruption
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به فرانسوی
توقف
durdurma
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
توقف
توقّف، مکث
دیکشنری اردو به فارسی
توقف
توقف
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به اردو
توقف
বিরতি
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به بنگالی
توقف
kusitishwa, kusimamisha
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به سواحیلی
توقف
निरसन , समाप्ति
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به هندی
توقف
중지 , 중단
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به کره ای
توقف
停止 , 中断
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به ژاپنی
توقف
הפסקה , הפסקה
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به عبری
توقف
penghentian
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
توقف
การหยุด , การหยุด
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به تایلندی
توقف
stopzetting, onderbreking
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به هلندی
توقف
cesación, discontinuidad
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
توقف
cessazione, interruzione
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
توقف
cessação, interrupção
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به پرتغالی
توقف
停止 , 中断
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به چینی
توقف
zaprzestanie, przerwanie
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به لهستانی
توقف
припинення
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به اوکراینی
توقف
Einstellung, Unterbrechung
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به آلمانی
توقف
прекращение , прекращение
تصویری از توقف
تصویر توقف
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متوقف
تصویر متوقف
ایستاده، در یک جا مانده، کسی که بر چیزی درنگ کند، درنگ کننده، حیران، عاجز، درمانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
ایستاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
((مُ تَ وَ قِّ))
درنگ کننده، در یک جا ایستاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
Halting
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
interrompido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
stockend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوقف
تصویر متوقف
przerywany
دیکشنری فارسی به لهستانی