- توقش
- جنبیدن
معنی توقش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ایست، درنگ
چشمداشت
جانورخویی، ددمنشی
زینت دادن و آراستن
وحشی شدن، بربریت، رمیده شدن، وحشت
رفتار گرانبار
حذر کردن، پرهیز کردن
ترسانیدن، آهنگ چیزی کردن
بر کوه بر آمدن
درنگ کردن، ایستادن
چشم داشتن، امید و انتظار
وقار نمودن، بردبار شدن
افروخته شدن، شعله ور شدن آتش
پرهیز کردن، خود را حفظ و نگه داری کردن
آهستگی نمودن، بردبار شدن، وقار، سنگینی و گران مایگی
انتظار حصول چیزی داشتن، در انتظار وقوع امری بودن، چشمداشت، امید، خواهش
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، گر زدن، گر کشیدن، اشتعال، التهاب، ضرام، اضطرام، تلهّب، شعله زدن
درخشان شدن، آتش افروختن
درخشان شدن، آتش افروختن
بازایستادن، درنگ کردن، ثابت ماندن، اقامت، کنایه از رکود، وقفه
تازی از ترکی باشه پابلند از مرغان شکاری
وحشیگری، وحشت داشتن
Cessation, Discontinuance, Discontinuation
прекращение , прекращение
Einstellung, Unterbrechung
припинення
zaprzestanie, przerwanie
停止 , 中断
cessação, interrupção
cessazione, interruzione