- توزین
- سنگیدن کشیدن وزن کردن سنجیدن، سنجش، جمع توزینات
معنی توزین - جستجوی لغت در جدول جو
- توزین
- وزن کردن، سنجیدن، کنایه از خود را آمادۀ قبول کاری یا پیشامدی کردن، سنگینی کاری را تحمل کردن و دل بر آن نهادن
- توزین ((تُ))
- وزن کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشنام، ناسزا
پخشایش، پخش
به اندوه افکندن اندوهگین کردن اندوهگین کردن کسی را
آرامیده گردانیدن، با وقار و محجوب نمودن و قابل احترام کردن
افزونی کردن بر کسی
وطن نمودن، وطن گرفتن
پخش کردن، تقسیم کردن
توختن
مقابل و روبرو
سست کردن، خوار شمردن
پراکنده کردن، بخش کردن، در علم اقتصاد پخش کردن کالا به وسیلۀ تولید کننده و رساندن آن به مصرف کننده
توزیع حروف: در ادبیات در فن بدیع تکرار نمودن یک حرف در فواصل کم مانند تکرار حرف «ش» در این مصراع،برای مثال شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی (سعدی۲ - ۹۱۹)
توزیع حروف: در ادبیات در فن بدیع تکرار نمودن یک حرف در فواصل کم مانند تکرار حرف «ش» در این مصراع،
خواروخفیف کردن، سست کردن، ضعیف کردن
تبرزین، نوعی تبر که بعضی درویشان به دست می گیرند، سلاحی به شکل تبر با دستۀ آهنی که هنگام سواری در کنار زین اسب آویزان می کردند، تبرزد
توختن، دوختن، فرو کردن، فرو کردن از طرفی و بیرون کشیدن از طرف دیگر، کشیدن، جستن، خواستن، حاصل کردن، اندوختن
((دَ))
فرهنگ فارسی معین
دو تکه پارچه را به وسیله سوزن و نخ به هم پیوستن، با تیر یا نیزه درع و زره را به بدن دشمن پیوستن، دوختن، توختن
اندوهگین کردن برای مثال اگر مهموم نادانی مر آن را فکر تفریحش / اگر مسرور دانایی خود این را رای تحزینش (قاآنی - ۴۸۸)
Disparagement, Offence, Revilement
Distribution, Syndication
унижение , оскорбление , оскорбление
распределение , синдикация
Verleumdung, Beleidigung, (DE) Verachtung
Verteilung, Syndizierung
приниження , образа , образа
розподіл , синдикація
poniżenie, obraza, (PL) obraza
dystrybucja, syndykacja
分配 , 联合发售
贬低 , 冒犯 , 侮辱