جدول جو
جدول جو

معنی توریور - جستجوی لغت در جدول جو

توریور
(وَ)
دهی از دهستان ژاوه رود است که در بخش حومه شهرستان سنندج واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوریار
تصویر هوریار
(پسرانه)
یار و دوست خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوریار
تصویر پوریار
(پسرانه)
مرکب از پور (پسر) + یار (یاور، دوست)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهریور
تصویر شهریور
(پسرانه)
نام فرشته نگهبان آتش، نام ماه ششم از سال شمسی، نام روز چهارم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
فرهنگ نامهای ایرانی
بیماری ویروسی در دو غدۀ بناگوشی که زیر مجرای شنوایی قرار دارد تولید می شود و موجب آماس و التهاب آن ها می گردد، بناگوشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توریست
تصویر توریست
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، گیتی خرام، جهانگرد، گیتی نورد، رهگیر، سیّاح، جهان نورد، سائح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تودریون
تصویر تودریون
شوکران، مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید به همین نام به دست می آید، دورس، تفت، بیخ تفت، شبیبی، شیکران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
پرزور، قوی، کسی که با دیگری به زور و قهر رفتار کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توریدن
تصویر توریدن
شرمنده شدن، رمیدن، دور شدن و به یک سو رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهریور
تصویر شهریور
ماه ششم سال خورشیدی، ماه آخر تابستان، روز چهارم از هر ماه خورشیدی
فرهنگ فارسی عمید
(تُ یُ)
فلزی است کمیاب و سفیدرنگ علامت شیمیائیش ’Th’، وزن مخصوصش 11. این فلز در حرارتهای بالا ملتهب شده و نوری شدید و سفیدرنگ پخش میکند از این جهت در ساختن توریهای چراغ توری بکار میرود. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
شهری در ایتالیا و در دوران باستان کلنی آتن بود، این شهر درنزدیکی خرابه های آثار باستانی ’سیباریس’ قرار دارد، (از لاروس)، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 967 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نورخور
تصویر نورخور
خورشیت خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نورآور
تصویر نورآور
ظرفی باشد برنجین که آنرا مانند دبه روغن سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوریدور
تصویر کوریدور
راهرو، دالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوریون
تصویر قوریون
یونانی تازی گشته گشنیز از گیاهان گشنیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چورپور
تصویر چورپور
تذرو خروس صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوربور
تصویر جوربور
تذرو قرقاول
فرهنگ لغت هوشیار
فوریان شکسته از یونانی تازی گشته تاغندست از گیاهان عاقرقرحا را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توریدن
تصویر توریدن
پوشانیدن حقیقت بر خلاف نشان دادن امری را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خورخور
تصویر خورخور
آوازی که از بینی و گلوگاه بعض مردم خوابیده برآید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توریست
تصویر توریست
سیاح، جهانگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوریون
تصویر اوریون
فرانسوی گوش گولی از بیماری ها (گویش گیلکی) خشج هم آوای رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تندیور
تصویر تندیور
برجهنده و رقصنده
فرهنگ لغت هوشیار
نام فرشته ایست موکل برآتش و موکل بر جمیع فلزات و تدبیر امور و مصالح، و ماه ششم از سال خورشیدی که ماه آخر تابستان نیز میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تورپیور
تصویر تورپیور
فرانسوی اژدر افکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توریسم
تصویر توریسم
مسافرت به منظور تفریح و تجارت و بازدید و غیره، گردشگری، جهانگردی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توریست
تصویر توریست
جهانگرد، سیاح، گردشگر (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توریدن
تصویر توریدن
((دَ))
شرمنده گردیدن، رمیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوربور
تصویر جوربور
تذرو، قرقاول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زورآور
تصویر زورآور
((وَ))
زورمند، نیرومند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهریور
تصویر شهریور
((شَ وَ))
ماه ششم از سال شمسی، نام روز چهارم از هر ماه شمسی، نام فرشته ای در دین زرتشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوریدور
تصویر کوریدور
((کُ دُ))
دهلیز، سرسرا، راهرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توریسم
تصویر توریسم
گردشگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توریست
تصویر توریست
گردشگر
فرهنگ واژه فارسی سره