جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با توریسم

توریسم

توریسم
مسافرت به منظور تفریح و تجارت و بازدید و غیره، گردشگری، جهانگردی (واژه فرهنگستان)
توریسم
فرهنگ فارسی معین

توریست

توریست
گَردِشگَر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، گیتی خَرام، جَهانگَرد، گیتی نَوَرد، رَهگیر، سَیّاح، جَهان نَوَرد، سائِح
توریست
فرهنگ فارسی عمید

تروریسم

تروریسم
به کارگیری ترور به عنوان شیوه عمل برای دست یافتن به هدف که معمولاً دلایل سیاسی و عقیدتی دارد
فرهنگ فارسی معین

تروریسم

تروریسم
روش کسانی که آدم کشی و تهدید مردم و ایجاد خوف و وحشت را به هر طریقی که باشد برای رسیدن به هدف های سیاسی خود از قبیل تغییر حکومت یا در دست گرفتن زمام امور به کار می گیرند
فرهنگ فارسی عمید