- تنحی
- تیکه کردن
معنی تنحی - جستجوی لغت در جدول جو
- تنحی ((تَ نَ حِّ))
- دور شدن، دوری جستن، دوری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یک سو کردن
برکنار کردن، یک سو کردن
خمیده شدن
وارفتن بهر طرف
جستن بر مادینه
بلند شدن
کم عرضی، کم پهنائی
درشتی
باغبان
کج شدن، خمیده شدن، مهربانی کردن
کوچک تر از اندازۀ مورد نظر بودن مثلاً تنگی لباس، باریکی و کم پهنا بودن، کم بودن فضا یا گنجایش، کنایه از دشواری، کنایه از کمیابی، کنایه از کم بودن زمان، نزدیکی
تنگی نفس: در پزشکی درد سینه که انسان به سختی نفس بکشد، ضیق النفس
تنگی نفس: در پزشکی درد سینه که انسان به سختی نفس بکشد، ضیق النفس
خود را به مذهبی منتسب کردن، شعر دیگری را به خود نسبت دادن
Constriction, Narrowness, Tightness
Spiciness
сужение , узкость , теснота
острота
Schärfe
Verengung, Enge
звуження , вузькість , тіснота
гострота
pikantność
zwężenie, wąskość, ciasnota
缩小 , 狭窄 , 紧绷
picância
constrição, estreiteza, apertado
costrizione, ristrettezza, tensione