- تنافور
- محکوم بسبب گناهان (در دین زرتشتی)
معنی تنافور - جستجوی لغت در جدول جو
- تنافور
- گناه، بزه، گناه نابخشودنی، کسی که به واسطۀ ارتکاب گناه محکوم شده باشد
- تنافور ((تَ فُ))
- تناپور. تناپوهر، در دین زرتشتی نام گناهی است که گناهکار مرتکب آن نمی تواند از پل چینود بگذرد، گناه نابخشودنی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قوی جثه تنومند و فربه
بیگدیگر فخر کردن
تنومند، فربه، قوی جثه
گریختن و دور شدن از یکدیگر، از یکدیگر بیزاری جستن، ناسازگاری، در علوم ادبی ثقیل و دشوار بودن تلفظ چند کلمۀ پشت سر هم که از عیوب فصاحت است، مثل قرب قبر حرب
جمع جنفور، کهنه گورها
جمع تنور، تنورها
سرمشقهای کودکان دبستانی
برجهنده و رقصنده
آلتی جهت فرستادن پیام با دادن علامتهای غیر قابل رویت
وکیل مجلس
هراسان و گریزان، آنچه شنیدن آن مطبوع نباشد، ناخوشایند، ناخوش آهنگ
عضو مجلس سنا
تنومندی، فربهی
Senator
сенатор
Senator
сенатор
senator
senador
senatore
senador
sénateur
senator
सीनेटर
senator