- تنافر
- بیگدیگر فخر کردن
معنی تنافر - جستجوی لغت در جدول جو
- تنافر
- گریختن و دور شدن از یکدیگر، از یکدیگر بیزاری جستن، ناسازگاری، در علوم ادبی ثقیل و دشوار بودن تلفظ چند کلمۀ پشت سر هم که از عیوب فصاحت است، مثل قرب قبر حرب
- تنافر ((تَ فُ))
- دوری جستن، از یکدیگر بیزاری جستن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هراسان و گریزان، آنچه شنیدن آن مطبوع نباشد، ناخوشایند، ناخوش آهنگ
هم پشتی پشتیبانی از هم
قوی جثه تنومند و فربه
نا شناختن
یکدیگر را نفی کردن
محکوم بسبب گناهان (در دین زرتشتی)
به هم نمایش داد ن به هم از خود گفتن خود نمایی خود نمایی کردن بهم نمایش دادن، رغبت کردن در امری بسبب رقابت و پیش گرفتن برای وصول بدان بر یکدیگر، خود نمایی، جمع تنافسات
تراوش اغاز
ناشناختگی
بهم نگریستن
یکدیگر را یاری دادن
ترسانیدن یکدیگر را
پراکنده گشتن، تساقط
بسیار شدن مال و متاع
تنومند، فربه، قوی جثه
گناه، بزه، گناه نابخشودنی، کسی که به واسطۀ ارتکاب گناه محکوم شده باشد
پراکنده گشتن، بیمار شدن و مردن
به یکدیگر نظر کردن، به هم نگریستن، با هم در امری گفتگو و جدال کردن
یکدیگر را یاری دادن، به هم یاری کردن
یکدیگر را نفی کردن، با هم تباین داشتن
ناخوشایند، آنچه خوش آیند و دلپسند نباشد
فراوان شدن، بسیار شدن چیزی، فراوانی و وسعت
افراط کردن در رقابت با یکدیگر، خودنمایی کردن، رغبت کردن در امری یا چیزی از روی رقابت و هم چشمی و برای آن بر یکدیگر پیشی گرفتن
خود را نادان نمایاندن، اظهار نادانی کردن، تجاهل، ناشناختن، با همدیگر دشمنی ورزیدن قوم
نازنده: به تبار، در فارسی: رماننده داوری کننده با دیگری در حسب و نسب، افتخارکننده، رماننده نافر مقابل ملائم: (دوم قوت جنباننده که بتایید او حیوان بجنبد و بدانچه ملائم اوست میل کند و از آنچه منافر اوست بگریزد) (چهارمقاله. 11)
((تَ فُ))
فرهنگ فارسی معین
تناپور. تناپوهر، در دین زرتشتی نام گناهی است که گناهکار مرتکب آن نمی تواند از پل چینود بگذرد، گناه نابخشودنی