معنی تناصر - فرهنگ فارسی عمید
معنی تناصر
- تناصر
- یکدیگر را یاری دادن، به هم یاری کردن
تصویر تناصر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تناصر
تناصر
- تناصر
- یکدیگر را یاری دادن. (زوزنی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، راست گردانیدن بعض خبر مر بعض را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا