جدول جو
جدول جو

معنی تناسف - جستجوی لغت در جدول جو

تناسف
(تَ)
راز و پنهان گفتن سخن. یقال: هما یتناسفان الکلام، ای یتساران. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تناسف
راز و پنهان سخن گفتن
تصویری از تناسف
تصویر تناسف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تناصف
تصویر تناصف
نسبت به یکدیگر انصاف داشتن، تمام حق خود را گرفتن، با هم نصف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناسخ
تصویر تناسخ
خارج شدن روح از یک کالبد و داخل شدن آن به کالبد دیگر، انتقال نفس ناطقه از بدنی به بدن دیگر، یکدیگر را نسخ کردن، باطل کردن، زایل کردن
تناسخ ازمنه: پی در پی گذشتن و سپری شدن ازمنه و قرون که انگار هر کدام آن ها حکم ماقبل را نسخ می کند
تناسخ در میراث: در فقه مردن ورثه یکی بعد از دیگری پیش از تقسیم کردن میراث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنافس
تصویر تنافس
افراط کردن در رقابت با یکدیگر، خودنمایی کردن، رغبت کردن در امری یا چیزی از روی رقابت و هم چشمی و برای آن بر یکدیگر پیشی گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناسق
تصویر تناسق
با هم نظم و ترتیب یافتن و منظم و آراسته شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناسل
تصویر تناسل
ایجاد نسل کردن، فرزند زادن، اولاد زیاد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
با هم نسبت داشتن، با یکدیگر نسبت یافتن، میان دو شخص یا دو چیز نسبت و رابطه وجود داشتن مانند هم شدن، در ادبیات در فن بدیع آوردن کلماتی در نظم یا نثر که با هم متناسب باشند، مثل ماه وخورشید، چشم و ابرو، دست و پا، گل و بلبل، مراعات النظیر
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ سِ)
پنهان سخن گوینده. (آنندراج). راز گوینده و پنهان گویندۀ سخن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تناسف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تناتف
تصویر تناتف
بر کندگی موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسخ
تصویر تناسخ
باطل ساختن، زایل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
با هم نسبت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسق
تصویر تناسق
هم آراستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسل
تصویر تناسل
از یکدیگر زادن، از هم زائیدن، فرزند زادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناصف
تصویر تناصف
یکدیگر را انصاف دادن
فرهنگ لغت هوشیار
به هم نمایش داد ن به هم از خود گفتن خود نمایی خود نمایی کردن بهم نمایش دادن، رغبت کردن در امری بسبب رقابت و پیش گرفتن برای وصول بدان بر یکدیگر، خود نمایی، جمع تنافسات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناکف
تصویر تناکف
پستاسخنی به پستاسخن گفتن (پستا نوبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسخ
تصویر تناسخ
((تَ سُ))
یکدیگر را باطل ساختن، انتقال روح شخص مرده به بدن انسانی دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
((تَ سُ))
نسبت و رابطه داشتن میان دو کسی یا دو چیز، مراعات النظیر، نام صنعتی است در شعر، و آن آوردن کلماتی است که با هم نسبت داشته باشند، مانند، اسب و زین، ماه و خورشید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنافس
تصویر تنافس
((تَ فُ))
رغبت کردن در کاری از روی رقابت و همچشمی به منظور پیشی گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناسق
تصویر تناسق
((تَ سُ))
نظم و ترتیب یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناسل
تصویر تناسل
((تَ سُ))
فرزند زادن، تولید نسل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناصف
تصویر تناصف
((تَ صُ))
با هم انصاف داشتن، با هم نصف کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
برازندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
Commensuration, Congruity, Proportion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
commensuration, congruité, proportion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
соразмерность , соответствие , пропорция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
Übereinstimmung, Verhältnis
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
відповідність , відповідність , пропорція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
proporcjonalność, zgodność, proporcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
相称 , 一致性 , 比例
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
correspondência, congruidade, proporção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
corrispondenza, congruità, proporzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
correspondencia, congruidad, proporción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تناسب
تصویر تناسب
overeenstemming, congruentie, verhouding
دیکشنری فارسی به هلندی