جدول جو
جدول جو

معنی تلخیص - جستجوی لغت در جدول جو

تلخیص
بیان کردن، خلاصه کردن آن، پاک وصاف کردن
تصویری از تلخیص
تصویر تلخیص
فرهنگ لغت هوشیار
تلخیص
خلاصه کردن، ملخص کردن، مختصر کردن کلام و روشن ساختن آن
تصویری از تلخیص
تصویر تلخیص
فرهنگ فارسی عمید
تلخیص
((تَ))
خلاصه کردن
تصویری از تلخیص
تصویر تلخیص
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشخیص
تصویر تشخیص
باز شناخت، باز شناسی، شناسایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترخیص
تصویر ترخیص
رخصت کردن و اجازه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیص
تصویر تخلیص
ویژه گردانیدن، رها کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشخیص
تصویر تشخیص
تمیز دادن و جدا کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشخیص
تصویر تشخیص
تمیز دادن و جدا کردن چیزی از چیز دیگر، معین کردن اینکه چه چیز از چه نوع است، شناسایی مثلاً تشخیص بیماری او از عهدۀ پزشکان خارج بود، در علوم ادبی نسبت دادن ویژگی های انسانی به موجودات غیر ذی روح یا امور انتزاعی، جاندارانگاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترخیص
تصویر ترخیص
رخصت دادن، اجازه دادن، مرخص کردن، ارزان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخلیص
تصویر تخلیص
خلاصه کردن، رها کردن، آزاد ساختن، خلاص کردن، خالص کردن، ویژه گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترخیص
تصویر ترخیص
((تَ))
ارزان کردن، مرخص کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخلیص
تصویر تخلیص
((تَ))
رها کردن، خلاصه و مختصر کردن، خالص کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشخیص
تصویر تشخیص
((تَ))
تمیز دادن و جدا کردن چیزی از چیز دیگر، شناختن کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی معین
بد مزگی دارا بودن مزه غیر مطبوع مقابل شیرینی، سختی بدی مقابل خوشی: (تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت) (گلستان)، ترشرویی بد خلقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
مقابل شیرینی، یکی از چهار طعم اصلی که ناگوار است مانند طعم لیموشیرینی که چند دقیقه در مجاورت هوا قرار بگیرد، کنایه از تلخ و دشوار بودن مثلاً تلخی زندگی، کنایه از سختی و بدی زندگانی، کنایه از ترش رو بودن، بدخلق بودن، کنایه از شراب، تریاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلخی
تصویر تلخی
Bitterness, Embitterment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
горечь , озлобление
دیکشنری فارسی به روسی
Bitterkeit, Verbitterung
دیکشنری فارسی به آلمانی
гіркота , озлобленість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ความขมขื่น , ความขม
دیکشنری فارسی به تایلندی
مرارةٌ , حقدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
कड़वाहट , विषाद
دیکشنری فارسی به هندی
מרירות , מרירות
دیکشنری فارسی به عبری
쓴맛 , 씁쓸함
دیکشنری فارسی به کره ای