حیلت کردن. (تاج المصادر بیهقی). مکر نمودن وفریفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مکر و حیله نمودن، خواستن چیزی را به حیله و تکلف. (از اقرب الموارد) : طوفانی برخاست در مخایض و چون از تمحل قوت و علوفه عاجز ماندند... (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 266) ، تکلف نمودن در حق کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نقد کردن دراهم را. (از اقرب الموارد)
حیلت کردن. (تاج المصادر بیهقی). مکر نمودن وفریفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مکر و حیله نمودن، خواستن چیزی را به حیله و تکلف. (از اقرب الموارد) : طوفانی برخاست در مخایض و چون از تمحل قوت و علوفه عاجز ماندند... (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 266) ، تکلف نمودن در حق کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نقد کردن دراهم را. (از اقرب الموارد)
نیمروزان خفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مانندگی کردن به کسی. (تاج المصادر بیهقی). مانستن به کسی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : که نیکبخت و دولتیار آن تواند بود که تقیل و اقتداء به خردمندان و مقبلان واجب بیند. (کلیله و دمنه). و واجب شمردن اقتدا و تقیل این پادشاه بنده پرور... در جهانداری به مکارم خاندان مبارک بوده است. (کلیله و دمنه) ، فراهم آمدن آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن آب و در اللسان جمع شدن آب در جای پست. (از اقرب الموارد) ، شراب خوردن وقت قیلوله. (تاج المصادر بیهقی). در نیمروز شراب خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در نیمروز ناقه را دوشیدن. (از اقرب الموارد)
نیمروزان خفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مانندگی کردن به کسی. (تاج المصادر بیهقی). مانستن به کسی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : که نیکبخت و دولتیار آن تواند بود که تقیل و اقتداء به خردمندان و مقبلان واجب بیند. (کلیله و دمنه). و واجب شمردن اقتدا و تقیل این پادشاه بنده پرور... در جهانداری به مکارم خاندان مبارک بوده است. (کلیله و دمنه) ، فراهم آمدن آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فراهم آمدن آب و در اللسان جمع شدن آب در جای پست. (از اقرب الموارد) ، شراب خوردن وقت قیلوله. (تاج المصادر بیهقی). در نیمروز شراب خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، در نیمروز ناقه را دوشیدن. (از اقرب الموارد)
سخن فرابافتن بر کسی. (تاج المصادر بیهقی). سخن بر بستن بر کسی. (زوزنی). سخن بربافتن بر کسی. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). افترا کردن، یقال: تقول قولاً، اذا ابتدعه کذباً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
سخن فرابافتن بر کسی. (تاج المصادر بیهقی). سخن بر بستن بر کسی. (زوزنی). سخن بربافتن بر کسی. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). افترا کردن، یقال: تقول قولاً، اذا ابتدعه کذباً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)