- تقارع
- قرعه زدن
معنی تقارع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیزه زننده، پشک زننده، برهم کوفته قرعه زننده میان یکدیگر، نیزه زننده با هم جمع متقارعین، برهم کوفته
بر هم کوفته
برشگاه، چهار راه
کشتی گرفتن
شتافتن
از یکدیگر بریدن
قرعه زدن تصاحب
ستودن و مدح کردن همدیگر را
وام دادن یکدیگر را
با یکدیگر خویشی داشتن
در پی هم شتافتن دنبال هم افتادن
شتافتن، مبادرت کردن و پیشی گرفتن در کاری
قرینه بودن، تطابق دوشکل در دوسوی یک نقطه، هم زمانی بین دوچیز
چهارراه، در ریاضیات نقطه ای که در آن دو یا چند خط یکدیگر را قطع کنند، از هم بریدن و جدا شدن، یکدیگر را قطع کردن
نزدیکی، خویشاوندی، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن فعولن فعولن فعولن فعولن مثلاً «در این برف و سرما دو چیز است لایق» یا بر وزن فعولن فعولن فعولن فعول، متقارب
Intersection, Junction
перекрёсток
Kreuzung
перехрестя , перехрестя
skrzyżowanie
交叉路口 , 交叉口 , 交汇处
interseção, junção
incrocio
intersección
intersection, jonction
kruispunt, kruising
ทางแยก , จุดเชื่อมต่อ
persimpangan
تقاطعٌ , تقاطع