جدول جو
جدول جو

معنی تسارع

تسارع
شتافتن، مبادرت کردن و پیشی گرفتن در کاری
تصویری از تسارع
تصویر تسارع
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تسارع

تسارع

تسارع
بهم (با هم) شتافتن. (زوزنی). شتافتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پیشی گرفتن و شتافتن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : اصناف خلایق به خدمت او تسابق و تسارع نمودند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا