جدول جو
جدول جو

معنی تفطیر - جستجوی لغت در جدول جو

تفطیر
(تَ طُ)
روزه بگشادن کسی را. (زوزنی). روز گشادن. (دهار). روزه گشایانیدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، افطاری دادن کسی را، شکافتن چیزی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تفطیر
افطاری دادن کسی را
تصویری از تفطیر
تصویر تفطیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفجیر
تصویر تفجیر
جاری ساختن آب، روان کردن آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفسیر
تصویر تفسیر
معنی کلامی را بیان کردن، واضح و آشکار ساختن معنی سخن، شرح و بیان، در ادبیات در فن بدیع بیان کردن مضمونی در الفاظ فشرده و پوشیده و بعد به شرح آن پرداختن، برای مثال به کردار دل و عیش و سرشک و جسم من داری / دهن تنگ و سخن تلخ و لبان لعل و میان لاغر علم بیان کردن و توضیح دادن معانی آیات قرآن و احادیث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسطیر
تصویر تسطیر
خط کشی کردن، سطربندی کردن، نوشتن، سخن های پریشان و افسانه سر هم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشطیر
تصویر تشطیر
در بدیع نوعی تسمیط که در آن، هر یک از مصراع های بیت دو قسمت شده و در هر قسمت قافیه ای آورده می شود، برای مثال مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم / تو میان ما ندانی که چه می رود نهانی (سعدی۲ - ۵۹۷)، دو نیمه کردن، دو قسمت کردن چیزی، مالی را با کسی دو نیمه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفکیر
تصویر تفکیر
اندیشیدن، فکر کردن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالیدن، اسگالش، تأمّل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
چکاندن، قطره قطره چکانیدن، در علم شیمی جدا کردن مادۀ فرّار جسمی از مادۀ غیر فرّار آن به وسیلۀ حرارت دادن. بسیاری از نوشابه های الکلی از طریق تقطیر به دست می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفقیر
تصویر تفقیر
کندن، سوراخ کردن مهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفسیر
تصویر تفسیر
هویدا کردن، ترجمه، بیان و آشکار ساختن، شرح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفطین
تصویر تفطین
فهمانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفکیر
تصویر تفکیر
اندیشه کردن، رها کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفتیر
تصویر تفتیر
سست گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفجیر
تصویر تفجیر
آب روان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفخیر
تصویر تفخیر
والاداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفدیر
تصویر تفدیر
سست گردیدن فدیه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطیر
تصویر تعطیر
خالی کردن و ضایع و مهمل گذاشتن چیزیرا، متوقف کردن کاری و عملی
فرهنگ لغت هوشیار
چکانش ویتاختن، بر پهلو افکندن چکانیدن، جدا کردن ماده فرار جسمی از ماده غیر فرار آن بوسیله حرارت دادن،جمع تقطیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسطیر
تصویر تسطیر
نوشتن، فراهم آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشطیر
تصویر تشطیر
دو قسمت کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفتیر
تصویر تفتیر
((تَ))
سست گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفجیر
تصویر تفجیر
((تَ))
روان کردن، گشوده کردن، آب بدوانیدن، جمع تفجیرات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفسیر
تصویر تفسیر
((تَ))
شرح کردن، بیان کردن، گزارش، بیان و تشریح معنی و لفظ آیات قرآن، به رأی، تفسیر قرآن براساس ذوق و نظر شخصی و نه حقایق آن، تفسیر سخن یا امری مطابق میل خود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفکیر
تصویر تفکیر
((تَ))
اندیشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعطیر
تصویر تعطیر
((تَ))
خوشبو گردانیدن، عطر زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
((تَ))
چکانیدن، فرایند تبدیل گاز یا بخار به مایع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسطیر
تصویر تسطیر
((تَ))
خط کشی کردن، سطربندی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفسیر
تصویر تفسیر
زند، گزاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
Distillation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
дистилляция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
Destillation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
дистиляція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
destylacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
蒸馏
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تقطیر
تصویر تقطیر
destilação
دیکشنری فارسی به پرتغالی