- تفاضل
- برتری و افزونی چیزی بر چیزی
معنی تفاضل - جستجوی لغت در جدول جو
- تفاضل
- بر یکدیگر برتری جستن، فزونی جستن، از یکدیگر افزون آمدن، برتری و افزونی چیزی بر چیز دیگر
- تفاضل ((تَ ضُ))
- بر یکدیگر برتری جستن، برتری، فزونی، پیشی، حاصل تفریق (ریاضی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع افضل، فاضلتران
مرواییدن (مروا فال نیک) آب دهن که از اثر مزه چیزی بهم رسد آب دهن تف خدو کفک
تاثیر متبادل بین دو جسم
فرق نمودن و جدا کردن
افضل ها، فاضل ترها، برترها، بالاترها در علم یا حسب، جمع واژۀ افضل
در صرف عربی، از ابواب ثلاثی مزیدٌفیه که مصدرهای این باب بیشتر بر اشتراک و همکاری، تفاهم و تعاون یا اظهار امری برخلاف واقع دلالت دارد مانند تجاهل، تمارض، تاثیر متبادل بین دو جسم یا دو ماده
فرجاد
فال زدن جتک مرواک آب دهن که از اثر مزه چیزی بهم رسد آب دهن تف خدو کفک. فال زدن، فال شناسی فال اندازی فال گویی، فال فال نیک شگون، جمع تغالات
افزون شدن بر کسی، برتری و فزونی، نیکوئی کردن
فال زدن، فال نیک زدن و به شگون خوب گرفتن
افزون شدن، برتری یافتن، نکویی کردن، لطف و مهربانی
دارای برتری و فضیلت، به ویژه در علم، افزون، زیاد، نیکو، پسندیده، برتر
فزونی یابنده، کسی را گویند که در دانش و علم بر دیگران فزونی یابد و بدین معنی در زبان فارسی بسیار رایج است، دانشمند، صاحب فضل
فزونی یابنده، دانشمند، صاحب هنر
باز پخش فروریک
روش فروریک مرزین
همار فزونش
Differentially
дифференциально
differential
диференціально
różnicowo
diferencialmente
in modo differenziale
diferencialmente
de manière différentielle