جدول جو
جدول جو

معنی تفاضل

تفاضل((تَ ضُ))
بر یکدیگر برتری جستن، برتری، فزونی، پیشی، حاصل تفریق (ریاضی)
تصویری از تفاضل
تصویر تفاضل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تفاضل

تفاضل

تفاضل
بر یکدیگر برتری جستن، فزونی جستن، از یکدیگر افزون آمدن، برتری و افزونی چیزی بر چیز دیگر
تفاضل
فرهنگ فارسی عمید

تفاضل

تفاضل
از یکدیگر افزون آمدن. (زوزنی) (دهار) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات) (از آنندراج) ، دعوی فزونی کردن هر یک بر دیگری. (از اقرب الموارد) ، افزونی جستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، برتری و افزونی چیزی بر چیزی. (ناظم الاطباء).
- تفاضل دو عدد، فزونی یکی بر دیگری. چنانکه 3 تفاضل عدد 8 است بر 5.
- دارای تفاضل بودن، دارای فزونی و برتری بودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تفاول

تفاول
مرواییدن (مروا فال نیک) آب دهن که از اثر مزه چیزی بهم رسد آب دهن تف خدو کفک
فرهنگ لغت هوشیار

افاضل

افاضل
افضل ها، فاضل ترها، برترها، بالاترها در علم یا حسب، جمعِ واژۀ افضل
افاضل
فرهنگ فارسی عمید