معنی تفال - فرهنگ فارسی معین
معنی تفال
- تفال((تُ))
- آب دهن که از اثر مزه چیزی به هم رسد، تف
تصویر تفال
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تفال
تفال
- تفال
- فال زدن جتک مرواک آب دهن که از اثر مزه چیزی بهم رسد آب دهن تف خدو کفک. فال زدن، فال شناسی فال اندازی فال گویی، فال فال نیک شگون، جمع تغالات
فرهنگ لغت هوشیار
تفال
- تفال
- تُفل. (اقرب الموارد). خدو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بصاق. (اقرب الموارد) ، کفک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا