جدول جو
جدول جو

معنی تفاعل

تفاعل((تَ عُ))
اظهار آن چه در باطن نیست، در صرف عربی یکی از باب های ثلاثی مزیدفیه
تصویری از تفاعل
تصویر تفاعل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تفاعل

تفاعل

تفاعل
در صرف عربی، از ابواب ثلاثی مزیدٌفیه که مصدرهای این باب بیشتر بر اشتراک و همکاری، تفاهم و تعاون یا اظهار امری برخلاف واقع دلالت دارد مانندِ تجاهل، تمارض، تاثیر متبادل بین دو جسم یا دو ماده
تفاعل
فرهنگ فارسی عمید

تفاعل

تفاعل
یکی از ده باب ثلاثی مزیدفیه. این باب بمعانی زیر آید. مشارکت. مطاوعه فاعَلَه اظهار آنچه در باطن نیست مانند تمارض. وقوع تدریجی فعل بمعنی فعل مجرد
لغت نامه دهخدا

تفاول

تفاول
مرواییدن (مروا فال نیک) آب دهن که از اثر مزه چیزی بهم رسد آب دهن تف خدو کفک
فرهنگ لغت هوشیار

تفاضل

تفاضل
بر یکدیگر برتری جستن، فزونی جستن، از یکدیگر افزون آمدن، برتری و افزونی چیزی بر چیز دیگر
تفاضل
فرهنگ فارسی عمید

تفاضل

تفاضل
بر یکدیگر برتری جستن، برتری، فزونی، پیشی، حاصل تفریق (ریاضی)
تفاضل
فرهنگ فارسی معین