جدول جو
جدول جو

معنی تعند - جستجوی لغت در جدول جو

تعند
(بُغْ /بِغْ یَ)
عناد کردن و ستیزه کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تعند
ستیزه جویی
تصویری از تعند
تصویر تعند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعمد
تصویر تعمد
از روی عمد و قصد کاری کردن، با علم و اراده به کاری اقدام کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متعند
تصویر متعند
لجوج، لجباز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
عهده دار شدن، کاری به عهده گرفتن، عهد کردن، عهد و پیمان بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعنت
تصویر تعنت
عیب جویی و سخت گیری کردن، خواری و مشقت کسی را خواستن، آزار رسانیدن به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعود
تصویر تعود
به چیزی عادت کردن، خو کردن، خود را به کاری عادت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعدد
تصویر تعدد
متعدد شدن، زیاد شدن عدد، بر شمارۀ چیزی افزوده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعبد
تصویر تعبد
بندگی کردن، به عبادت پرداختن، پرستش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعاند
تصویر تعاند
با همدیگر عناد کردن، با هم ستیزه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبند
تصویر تبند
مکر، حیله، محیل، مکار
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ عَنْ نِ)
دشمن و بدخواه و عنادکننده. (غیاث) (آنندراج). مأخوذ از تازی، دشمن و بدخواه و عناد کننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکند
تصویر تکند
آشیانه مرغ خانگی لانه مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعود
تصویر تعود
خو کردن، عادت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
عهد نو کردن، پیمان تازه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعید
تصویر تعید
چشم زخم رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعقد
تصویر تعقد
بسته شدن، استحکام برداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزند
تصویر تزند
تنگ پاسخی، خشم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعند
تصویر متعند
بد خواه ستیزه جوی آنکه عناد وزرد لجاج کننده ستیزه کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدد
تصویر تعدد
کثرت، بسیاری، چند تائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمد
تصویر تعمد
به عمد کردن، قصد کاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاند
تصویر تعاند
با یکدیگر عناد داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبد
تصویر تعبد
عبادت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنی
تصویر تعنی
رنجیدن، رنجاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنق
تصویر تعنق
دست به گردنی دست به گردن شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنف
تصویر تعنف
سرزنش درشتی زور گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنث
تصویر تعنث
عیب کسی جستن و بدگویی
فرهنگ لغت هوشیار
آکجویی خرده گیری خرده گرفتن عیب جستن گناه جستن، خواری و مشقت کسی را خواستار شدن، خرده گیری عیب جویی، جمع تعنتات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبد
تصویر تعبد
((تَ عَ بُّ))
عبادت کردن، بندگی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعاند
تصویر تعاند
((تَ نُ))
عناد ورزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکند
تصویر تکند
((تَ کَ))
آشیانه مرغ خانگی، لانه مرغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
((تَ عَ هُّ))
کاری را به عهده گرفتن، عهد بستن، غمخواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعود
تصویر تعود
((تَ عَ وُّ))
خو گرفتن، خود را به کاری عادت دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعنت
تصویر تعنت
((تَ عَ نُّ))
خواری و مشقت کسی را خواستن، عیب جویی کردن از کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعهد
تصویر تعهد
پایبندی، پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره