معنی تبند
تبند
مکر، حیله، محیل، مکار
تصویر تبند
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تبند
تزند
تزند
تنگ پاسخی، خشم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تعند
تعند
ستیزه جویی
فرهنگ لغت هوشیار
تنبد
تنبد
خاموشی و سکوت و نوبه تب و لرز
فرهنگ لغت هوشیار
تکند
تکند
آشیانه مرغ خانگی لانه مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تبدد
تبدد
پراکنده شدن، پریشان گردیدن، چیزی را بخش بخش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تبنگ
تبنگ
طبق چوبی بقالان و میوه فروشان
فرهنگ لغت هوشیار
تبلد
تبلد
متحیر شدن، کندی ذهن
فرهنگ لغت هوشیار
تبنی
تبنی
بفرزندی پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تبدد
تبدد
متفرق شدن، پریشان شدن
فرهنگ فارسی عمید