جدول جو
جدول جو

معنی تسلیک - جستجوی لغت در جدول جو

تسلیک
(اِ فِ)
اسلاک. (متن اللغه) ، داخل شدن در مکان. (از المنجد). پیچاندن رشته را بر مسلکه. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تسلیک
(تَ)
، روانگی، درسلک کشیدگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تملیک
تصویر تملیک
مالک گردانیدن، دارا کردن، کسی را مالک چیزی کردن، چیزی را به ملک کسی درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسلیخ
تصویر تسلیخ
تشلیخ، سجاده، جانماز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسلیط
تصویر تسلیط
مسلط ساختن، برگماشتن، حکم و قدرت کسی را بر دیگران روان ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
گردن نهادن، رام شدن، واگذار کردن، سپردن، درود، سلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسلیح
تصویر تسلیح
سلاح دادن، سلاح پوشاندن، مسلح ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسلیت
تصویر تسلیت
خرسندی دادن، دلخوشی دادن، کسی را از غم واندوه رهایی دادن و سرگرم ساختن، تسلی دادن شخص عزادار و مصیبت زده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسلیس
تصویر تسلیس
گوهر نشاندن زیور سازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیخ
تصویر تسلیخ
پارسی تازی گشته تشلیخ جانماز سجاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیح
تصویر تسلیح
زینش زینه دادن سلاح دادن سلاح پوشانیدن، جمع تسلیحات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیت
تصویر تسلیت
مسلح ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
مالک گردانیدن کسی را بر مالی شاهی دادن شاه کردن، از آن دیگری کردن دارا کردن خداوند گردانیدن مالک گردانیدن،جمع تملیکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهلیک
تصویر تهلیک
نیست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیط
تصویر تسلیط
چیره گردانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیع
تصویر تسلیع
شکافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیف
تصویر تسلیف
ناشتا شکستن، بها پیش دادن ارموناندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
سلام کردن، تحیت و تکریم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملیک
تصویر تملیک
((تَ))
دارا کردن، مالک گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسلیت
تصویر تسلیت
((تَ یَ))
دلخوشی دادن، رهایی بخشیدن از اندوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسلیح
تصویر تسلیح
((تَ))
سلاح پوشانیدن، سلاح دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسلیط
تصویر تسلیط
((تَ))
گماشتن، چیره دست کردن، مسلط ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
((تَ))
گردن نهادن، سلام گفتن، پذیرفتن شکست و متوقف کردن جنگ، حالت اطاعت و فرمانبرداری، مطیع، فرمانبردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
واگذاری، گردن نهادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تسلیت
تصویر تسلیت
دل آرامی، دلداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
Surrender, Submission
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
soumission, reddition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
подчинение , капитуляция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
Einreichung, Kapitulation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
подання , капітуляція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
poddanie, poddanie się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
提交 , 投降
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
submissão, rendição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
sottomissione, resa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تسلیم
تصویر تسلیم
sumisión, rendición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی