حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، دری وری، جفنگ، چرت، شرّ و ور، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، بسباس
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چَرَند، یاوِه، ژاژ، ژاژه، چَرَند و پَرَند، دَری وَری، جَفَنگ، چِرت، شِرّ و وِر، کَلپَترِه، چِرت و پِرت، فَلادِه، بَسباس
باطل و سخن بی فایده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، راه خرد که از راه بزرگ بیرون رود، بلا، باد، ابر، زمین هموار. (منتهی الارب) (آنندراج) ، زمین بی آب و گیاه، جانوری است کوچک در ریگستان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، ترهات. تراریه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). و رجوع به ترهات و تراریه در همین لغت نامه شود
باطل و سخن بی فایده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، راه خرد که از راه بزرگ بیرون رود، بلا، باد، ابر، زمین هموار. (منتهی الارب) (آنندراج) ، زمین بی آب و گیاه، جانوری است کوچک در ریگستان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، ترهات. تراریه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). و رجوع به ترهات و تراریه در همین لغت نامه شود
ترشک، گیاهی صحرایی با برگ های درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر می ریزند، ساق ترشک، ترشینک، حمّاض، تره خراسانی
تُرشَک، گیاهی صحرایی با برگ های درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر می ریزند، ساق تُرشَک، تُرُشینک، حُمّاض، تَرِه خُراسانی
آبراه تنگه، آبشخوار، پایه نردبان، دهانه تالاب دهانه استخر، دهانه جوی دهانه جوی، راه آب آبراه، مجرای آب باریکی که مصنوعا برای اتصال دریا یا دو اقیانوس یا دو رود بیکدیگر حفر کرده باشند تنگه ترعه پاناما ترعه سوئز
آبراه تنگه، آبشخوار، پایه نردبان، دهانه تالاب دهانه استخر، دهانه جوی دهانه جوی، راه آب آبراه، مجرای آب باریکی که مصنوعا برای اتصال دریا یا دو اقیانوس یا دو رود بیکدیگر حفر کرده باشند تنگه ترعه پاناما ترعه سوئز