جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گرهه

گرهه

گرهه
گره کوچک گرهک گرهچه، کنه شتر: و باکی نبود که گرهه از خویشتن بدور کند و روا نبود که هیچ بوی خوشی بخویشتن در مالد
فرهنگ لغت هوشیار

گرهه

گرهه
گرهچه که گره کوچک است و به این معنی با تشدید ثالث هم گفته اند، گره کوچکی که در نباتات بهم رسد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گرهه

گرهه
مخفف گروهه. گلوله. (برهان) (آنندراج) :
چنان زد برو گرهۀ منجنیق
که شد کوه در آب دریا غریق.
شیخ نظامی (از جهانگیری).
، گروه مردم. (برهان). رجوع به گروهه شود
لغت نامه دهخدا