معنی برهه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با برهه
برهه
- برهه
- روزگار و زمان دراز. (منتهی الارب). پاره ای از روزگار. (دهار) (مهذب الاسماء). قطعه ای اززمان دراز. (از اقرب الموارد). ج، بُرَه. (دهار)
لغت نامه دهخدا
برمه
- برمه
- شکوفه روفاندار (درخت مسواک) دیگ دیگ سنگی افزاری است درودگر انرا که بوسیله آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب
فرهنگ لغت هوشیار