- تردیم
- وصله کردن جامه
معنی تردیم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازسازی
دودلی، گمان
پیشکش
مردد بودن
نرم کردن، نازک کردن آواز
مهربانی کردن بر کسی، طلب آمرزش کردن بر کسی
سنگ نهادن بر گور، پندار بافی
مقیم بودن به جائی
درنگ کردن، اراده چیزی نمودن بعد از چیزی
ترانه خواندن، تاو آوایی پیچ و تاب دادن به آوا هنگام خواندن
اصلاح کردن، مرمت کردن
خط نوشتن
نشانه کردن و نیک نوشتن، نقش کردن، جامه را مخطط کردن
تریزکاری (تریز ردن) تریز به دو سه گوشه یا سه بری (مثلث) گویند که پایین دامن یا بن آستین دوخته می شود
دهان بند بر دهان نهادن
جلو بردن، پیشکشی کردن
ویران ساختن بنا
نوعی عنصر فلزی درخشان و کمیاب
در دستور زبان انداختن حرف آخر کلمه، مثل انداختن حرف نون از آخر مصدر، مانند مثلاً «رفت» از «رفتن» و «گفت» از «گفتن» در کلمات «رفت و آمد» و «گفت وشنید»
مرمت کردن، اصلاح کردن خلل یا خرابی چیزی
مردد بودن، دودله بودن، رد کردن، بازگردانیدن
رحمت و درود فرستادن برای مرده، مهربانی کردن، درود فرستادن، طلب آمرزش کردن
پیش انداختن، جلو بردن، پیش فرستادن، مقدم داشتن، پیشکش کردن
خط کشیدن، خط نوشتن، نقطه گذاری کلمات برای آسان تر خوانده شدن
ویران ساختن بنا
رسم کردن، کشیدن
Hesitance, Hesitation, Indecisiveness, Scruples, Tentativeness