ترمیم ترمیم اصلاح کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). اصلاح کردن بنا را. (از المنجد). مرمت کردن چیزی را. (آنندراج) : رمم الحائط ترمیماً، اصلاح کرد آن دیوار را. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
ترمیم ترمیم اصلاح، جبران، بازسازی، تعمیر، مرمتمتضاد: تخریب، اصلاح کردن، مرمت کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد