جدول جو
جدول جو

معنی ترحم - جستجوی لغت در جدول جو

ترحم
مهر ورزی، دلسوزی
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
فرهنگ واژه فارسی سره
ترحم
بخشودن، بر کسی مهربانی کردن
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
فرهنگ لغت هوشیار
ترحم
رحم داشتن، مهربانی کردن، بر سر لطف و مهربانی آمدن، رحم کردن
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
فرهنگ فارسی عمید
ترحم
((تَ رَ حُّ))
مهربانی کردن، رحم کردن
تصویری از ترحم
تصویر ترحم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترحما
تصویر ترحما
مهربانانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مترحم
تصویر مترحم
مهربان مهربانی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
(دخترانه)
زمزمه کردن یک نغمه، آواز، نغمه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارحم
تصویر ارحم
رحیم تر، مهربانتر، راحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
زمزمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحرم
تصویر تحرم
حرمت جستن به صحبت کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترام
تصویر ترام
خانه های ریز روی عکس یا شیشه یا گراور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردم
تصویر تردم
پینگی پنبه برداشتن (پینه وصله)، پارگی جامه، درازیدن پیکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحیم
تصویر ترحیم
مهربانی کردن بر کسی، طلب آمرزش کردن بر کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحل
تصویر ترحل
بر ستور نشستن، روانه شدن بار بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحب
تصویر ترحب
درود شنیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترتم
تصویر ترتم
نخ به انگشت بستن برای یاد آوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریم
تصویر تریم
چرکن، آکناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
آواز نیکو و خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترمم
تصویر ترمم
متفرق و پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراحم
تصویر تراحم
با یکدیگر مهربانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترغم
تصویر ترغم
خشم گرفتن، خشم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سالوسی مرد مفریبی ظاهر پرستیدن، سالوسی کردن، ظاهر پرستی، سالوسی، جمع ترسمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاحم
تصویر تاحم
جولاهه کارتنک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارحم
تصویر ارحم
رحیم تر، مهربان تر، بخشاینده تر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
آواز خواندن، زمزمه کردن به آواز خوش، آواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترحیم
تصویر ترحیم
رحمت و درود فرستادن برای مرده، مهربانی کردن، درود فرستادن، طلب آمرزش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرحم
تصویر مرحم
رحیم، مرحوم، بسیار مهربانی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارحم
تصویر ارحم
((اَ حَ))
رحیم تر، بخشنده تر، مهربان تر
ارحم الراحمین: بخشاینده ترین بخشایندگان، بسیار رحم کننده، از صفات ویژه خداوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترنم
تصویر ترنم
((تَ رَ نُّ))
سراییدن، آواز خواندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترسم
تصویر ترسم
((تَ رَ سُّ))
ظاهر پرستیدن، سالوسی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترحیم
تصویر ترحیم
((تَ))
رحم کردن، طلب آمرزش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترحل
تصویر ترحل
((تَ رَ حُّ))
کوچ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترام
تصویر ترام
((تِ))
خانه های ریز روی عکس، شیشه و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحرم
تصویر تحرم
((تَ حَّ رُ))
حرمت داشتن
فرهنگ فارسی معین
نقطه های ریز یا درشت تشکیل دهندۀ عکس های سیاه و سفید که براساس اندازۀ خود، موجب پیدایش نقاط تیره و روشن می شوند
فرهنگ فارسی عمید