جدول جو
جدول جو

معنی ارحم

ارحم((اَ حَ))
رحیم تر، بخشنده تر، مهربان تر
ارحم الراحمین: بخشاینده ترین بخشایندگان، بسیار رحم کننده، از صفات ویژه خداوند
تصویری از ارحم
تصویر ارحم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ارحم

ارحم

ارحم
بصیغۀ امر یعنی رحم کن. ببخشای: اِرْحَم ْ یااَرحم الراحمین، ببخشای ای بخشاینده تر بخشایندگان.
- ارحَم تُرْحَم ْ، ببخشای تا بخشاییده شوی:
بی رحمتم اینچنین چه ماندی
اِرْحَم ْ تُرْحَم ْ مگر نخواندی.
نظامی
لغت نامه دهخدا

ارحم

ارحم
نعت تفضیلی از راحم. رحیم تر. مهربان تر. بسیاررحم و بسیار مهربان. (آنندراج) : اَرحم الراحمین. و فی الحدیث: ارحم امتی ابوبکر
لغت نامه دهخدا

ارحم

ارحم
ابن ابی الارحم المخزومی. وی از جملۀ سباق اسلام است و بعقیدۀ حمدالله مستوفی هشتاد وپنج سال عمر داشت و بسال 55 هجری قمری درگذشت و در بقیع مدفون شد. رجوع به حبط ج 2 ص 239 شود
لغت نامه دهخدا

ارحل

ارحل
اسپ سپید پشت، جمع رحل، خواب افزار رخت خواب، پالان های اشتران
ارحل
فرهنگ لغت هوشیار