جدول جو
جدول جو

معنی ترافیم - جستجوی لغت در جدول جو

ترافیم
خوشبختان، لفظ عبری است که گاهی بدون ترجمه وارد شده است چنانکه در کتاب داود 17:5 و اول سموئیل 15:23 و 19:16 مذکور است و گاهی بلفظ بت ترجمه می شود. (کتاب پیدایش 31:19 و 34 و 35). و ظاهراً قصد از بت ها و خدایان صاحب خانه می باشد مثل الپلناتیس که خدای رومیان بوده و از آیه ای که در اول سموئیل 19:13 واقع است یعنی که میکائیل شاؤل را فریب داده ترافیم را در رختخواب داود گذارد معلوم می شود که ترافیم بهیئت آدم بوده است و چون غیر از بت پرستان در نزد سایرین هم یافت می شد می توان گفت که اشاره به بعضی از آلات یا مطالب نجوم فلکی می باشد. و از آیه ای که هوشیع نبی در 3:4 از صحیفۀ خود می فرماید معلوم می شود که بنی اسرائیل بطوری در حالت کفر و دریای ضلالت غرق می شوند که نه تنها عبادت خدا بلکه تمامی عبادات را فراموش می نمایند. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرافیل
تصویر سرافیل
(پسرانه)
مخفف اسرافیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فراییم
تصویر فراییم
(پسرانه)
معرب از عبری نام پسر یوسف (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شراکیم
تصویر شراکیم
(پسرانه)
نام یکی از سپهبدان مازندران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از براهیم
تصویر براهیم
(پسرانه)
ابراهیم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فراهیم
تصویر فراهیم
(پسرانه)
نام جد زرتشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تجافیف
تصویر تجافیف
تجفاف ها، خفتان ها، جمع واژۀ تجفاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جراثیم
تصویر جراثیم
جرثومه ها، اصلها و ریشه های هر چیز بد، ریشه های درخت، میکروب ها، جمع واژۀ جرثومه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترافیک
تصویر ترافیک
عبور و مرور وسایل نقلیه، حمل و نقل، انبوهی وسایل نقلیه در خیابان و جاده که در امر عبور و مرور اختلال ایجاد می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرافیل
تصویر سرافیل
اسرافیل، در ادیان سامی، فرشتۀ موکل بر باد که در روز رستاخیز در صور خود می دمد تا مردگان زنده شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خراطیم
تصویر خراطیم
خرطوم ها، بینی های بلند، جمع واژۀ خرطوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تراویح
تصویر تراویح
ترویحه، جلسه و نشست مختصر
فرهنگ فارسی عمید
جمع ترجیج. فزونیها. یا تعادل و تراجیح. همسنگی و فزونی برابری و پیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عراهیم
تصویر عراهیم
نرم و نازک، شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجافیف
تصویر تجافیف
جمع تجفاف، بر گستوان ها خفتان ها جمع تجفاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تارفام
تصویر تارفام
تیره رنگ، تارگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاویم
تصویر تقاویم
جمع تقویم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعالیم
تصویر تعالیم
جمع تعلیم، آموزش ها جمع تعلیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراکیب
تصویر تراکیب
جمع ترکیب، آمیزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراخمی
تصویر تراخمی
منسوب به تراخم، آنکه مبتلی به تراخم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترادیف
تصویر ترادیف
قرینه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراکیت
تصویر تراکیت
فرانسوی زبره سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراویج
تصویر تراویج
جلسه، نشست
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ترویحه، نشست ها، چهار خاست (رکعت) نماز شب، بیست خاست بیست خاست نمازی که در شب های ماه روزه خوانده می شود جمع ترویحه. نشستن ها، جلسه ها، جلسه کوتاه پس از خواندن چهار رکعت نماز در شبهای ماه رمضان، چهار رکعت نماز شب، بیست رکعت نماز که در شبهای ماه رمضان خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراطیم
تصویر خراطیم
جمع خرطوم، بمعنی بینی فیل
فرهنگ لغت هوشیار
جمع جرثومه، انگل ها، آسال ها بندادها، جوانه ها جمع جرثوم. خانه های مورچه، خاکهای پای درختان، کرمهای ذره بینی میکربها
فرهنگ لغت هوشیار
زلفین، حلقه بدن جانورانی مانند کرمهای حلقوی درین نوع حیوانات هر یک از حلقه ها دارای ساختمان نسبتا کاملی برای جذب و دفع و متابولیسم مواد غذایی موجود است و به تعداد این حلقه ها این ساختمان تکرار میشود و هر یک از حلقه ها طوری است که همه اعمال حیاتی را به تنهایی میتواند انجام دهد به همین جهت اگر کرم حلقوی را به قطعاتی تقسیم کنیم هر قطعه مانند جانوری کامل میتواند به زندگی ادامه دهد حلقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترافیک
تصویر ترافیک
عبور و مرور وسائط نقلیه انگلیسی شد و آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترافیک
تصویر ترافیک
((تِ))
رفت و آمد وسایل نقلیه در خیابان، شدآمد (واژه فرهنگستان)، راه بندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تراویح
تصویر تراویح
((تَ))
جمع ترویحه، نشست ها، نشستن ها، چهار رکعت نماز شب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جراثیم
تصویر جراثیم
((جَ))
جمع جرثومه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خراطیم
تصویر خراطیم
((خَ))
جمع خرطوم، مجازاً به معنی بزرگان، مهتران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترافیک
تصویر ترافیک
شدامد
فرهنگ واژه فارسی سره
ازدحام، راه بندان، عبورومرور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تراژیک
تصویر تراژیک
Tragic
دیکشنری فارسی به انگلیسی