جدول جو
جدول جو

معنی خراطیم

خراطیم
خرطوم ها، بینی های بلند، جمع واژۀ خرطوم
تصویری از خراطیم
تصویر خراطیم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خراطیم

خراطیم

خراطیم
جَمعِ واژۀ خرطوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خرطومها. (از تاج العروس) (از لسان العرب).
- خراطیم القوم، مهتران قوم. (منتهی الارب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

خراطین

خراطین
نوعی کرم دراز و سرخ که در جاهای نرم و مرطوب بهم رسد حمر الارض
خراطین
فرهنگ لغت هوشیار

خراطین

خراطین
جانوری بی دست و پا و خزنده با بدن نرم و بی استخوان، کرم خاکی
خراطین
فرهنگ فارسی عمید

خراطین

خراطین
کرمی دراز و سرخ رنگ که در جاهای نمناک و مرطوب بوجود می آید
خراطین
فرهنگ فارسی معین

خراطین

خراطین
معرب خراتین است و آن کرمی باشد که در گل نرم تکون پیدا کند و بعربی حمرالارض گویند. (برهان قاطع) (آنندراج) (از غیاث اللغات). شاسه. (منتهی الارب). گلخواره. غاک کرمه. خاک کرمه. کرم خاکی. (یادداشت مؤلف). خواص طبی آن:کرمهای سرخ است که در زمین نمناک بهم رسد در اول گرم و تر و در دوم گرم و در سوم خشک و سه درهم از خشک کرده باشند با رب انگور مدربول و جوشانیده او در روغن کنجد جهت خناق و سرخۀ کهنه بغایت آزموده و مسحوق او با روغن بادام بالخاصیه جهت فتق امعاء و التیام آن مجرب دانسته اند و جهت عسر ولادت و رفع سنگ مثانه و گرده و با شراب مغیر رنگ بدن یرقانی در همان ساعت و ضماد او جهت ورم حلق و لهاه و منع نزلات و طلای تازه او بقدر سه شبانه روز جهت التیام عصب مقطوع مجرب و بدستور جهت جراحات اعضای عصبانی مؤثر و با غبار آسیا استحکام مفصلی که از جای خود حرکت کرده باشد و جهت ضربه و سقطه و تسکین اورام حاره و با روغن دانه زردآلوجهت بواسیر و طلای مطبوخ او با روغن زیتون و ضماد کردن او بزفت برگ کدو جهت بزرگ کردن قضیب بغایت مؤثر و قطور او با پیه مرغابی و روغن زیتون جهت درد گوش نافع است و چون با جعل و نبات وردان طبیخ نمایند، طلای او جهت بواسیر و نزف الدم و شقاق مقعد بیعدیل است
لغت نامه دهخدا

خراطی

خراطی
خراشگری خراطین: پارسی تازی گشته خراتین خوی ناد هم آوای استاد شکند کرم خاکی از جانوران عمل و شغل خراط تراشیدن چوب و برابر ساختن آن، دکان خراط
فرهنگ لغت هوشیار