معنی ترافیک - فرهنگ فارسی معین
معنی ترافیک
- ترافیک((تِ))
- رفت و آمد وسایل نقلیه در خیابان، شدآمد (واژه فرهنگستان)، راه بندان
تصویر ترافیک
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ترافیک
ترافیک
- ترافیک
- عبور و مرور وسایل نقلیه، حمل و نقل، انبوهی وسایل نقلیه در خیابان و جاده که در امر عبور و مرور اختلال ایجاد می کند
فرهنگ فارسی عمید
گرافیک
- گرافیک
- نمودار خطوطی که نماینده صور و اعمال است نمودار، ترسیم فرانسوی دستور سخن
فرهنگ لغت هوشیار
گرافیک
- گرافیک
- هنر ترسیم خط و نوشته و پدید آوردن نقش های تصویری بر یک سطح برای القای پیامی معین، هنر ترسیمی ارتباط تصویری، نمودار
فرهنگ فارسی معین
گرافیک
- گرافیک
- هنر ترسیم و نمایش چیزی به وسیلۀ نوشته یا نقش که در تهیۀ پوسترهای تبلیغاتی، جلد کتاب ها و مانند آن کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید